حضور

Presence

حضور

Presence

یک سوال از وزیر ارشاد: چطور درباره مستندی که هنوز ندیده اید موضع‌گیری کردید؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آنچه از مرور واکنش شخصیت های دولتی و به خصوص شخص اول فرهنگ مملکت یعنی وزیر ارشاد در ماجرای مستند «من روحانی هستم» آشکار می شود یک بلاتکلیفی تمام عیار را عیان می کند. گروه فرهنگی مشرق - آنچه از مرور واکنش شخصیتهای دولتی و به خصوص شخص اول فرهنگ مملکت یعنی وزیر ارشاد در ماجرای مستند «من روحانی هستم» آشکار می شود یک بلاتکلیفی تمام عیار را عیان می کند. این بلاتکلیفی هم از چند منظر مختلف روی می دهد. منظر اول زمانی است که وزیر ارشاد نمی تواند جوابی مستدل را به تناقض واکنشهایش پیرامون این مستند و تاکید رییس جمهور به آزادی بیان بگوید.
 
بلاتکلیفی اول-واقعه نگاری را تخریب قلمداد می کنند
وقتی علی جنتی در برابر این سوال قرار می گیرد که برخورد با مستند «من روحانی هستم» را چگونه با تاکیدی که رییس جمهور بر آزادی بیان داشته اند جمع می کنید می گوید:« ما اشاره کردیم که کسی نمی تواند مانع نقد و انتشار آن در جامعه شود در همین نمایشگاه کتاب آثار زیادی هم از سوی کسانی که موافق دولت هستند و هم از جانب کسانی که منتقد و حتی مخالف دولت هستند، عرضه شده است و من هم به دوستان و همکارانم توصیه کردم که مانع عرضه این  کتاب ها نشوند، اما نکته مهمی که وجود دارد این است که برخی در پوشش نقد، به اتهامات ناروا، تخریب و توهین می پردازند که این به هیچ وجه قابل قبول نیست.»
چطور درباره مستندی که هنوز ندیده اید موضع‌گیری کردید؟
 
کسی نیست به جناب جنتی بگوید اتفاقا آنچه شما را رنجیده خاطر کرده است نه تخریب و نه حتی نقد که یک مرور ساده است بر مقاطع مختلف زندگی شخصیتی که حالا رییس جمهور ما شده است. تخریب زمانی صورت می گیرد که شما بخواهی فعلی انجام نشده را به یک شخصیت حقیقی یا حقوقی مرتبط کنی اما وقتی بنایتان صرفا مرور وقایع پیرامون یک چهره است کارتان واقعه نگاری نام می گیرد و البته در مورد فعلی از نوع مستندش. پس برادر عزیز چرا از این واقعه نگاری این قدر عصبی شده ای؟! یعنی شمایی که می گویی با نقد هم موافقی و حتی مخالفان تان می توانند شما را نقد کنند تاب تحمل ساخت یک مستند واقعه نگارانه را هم نداری؟!
 
بلاتکلیفی دوم-ندیده، قضاوت می کنند
منظر دوم بلاتکلیفی زمانی است که وزیر ارشاد از یک طرف می گوید که چنین مستندی را ندیده و از آن سو سعی در نفی آن می کند!
جنتی ابتدا در توصیفی از این مستند چنین می گوید:«این افراد آمده اند این توهین ها را در قالب سی دی مطرح کرده اند و در مجامع عمومی در حجم انبوهی انتشار داده اند، آن هم در مورد چهره برجسته ای مانند دکتر روحانی که سابقه خدمات ایشان به انقلاب اسلامی از سال 1340 بر همگان بارز است که در صحنه‌های مختلف دفاع مقدس نقش بسیار موثری داشتند طبیعتا دستگاه قضایی باید در این خصوص پاسخگو باشد.» اما بلافاصله در پاسخ به این پرسش که آیا خود شما این مستند را دیده‌اید گفت: «من آن را شخصا ندیده‌ام اما مطالبی درباره‌اش خوانده‌ام.»
چطور درباره مستندی که هنوز ندیده اید موضع‌گیری کردید؟

آخر چطور می شود وزیر ارشاد مملکت بدون دیدن یک مستند و صرفا با شنیدن درباره آن به موضع گیری پیرامون آن بپردازد؟ یعنی در دستگاه عریض و طویل ارشاد حداقل دو مشاور وجود ندارند که شده به هنگام صرف صبحانه یا عصرانه(!) شرایط تماشای این مستند را برای وزیر فراهم کنند. اگر با وزیر مخابرات روبرو بودیم که از ندیدن این مستند حرف می زند ایرادی نداشت همان طور که وزیر نفت هم می تواند از محتویات چنین مستندی بی اطلاع باشد اما از وزیر ارشاد که سیاستگذاری در حیطه کاری اش از طریق مشاهده چنین آثاری تعریف می شود حداقل انتظار این است که چنین مستندی را دیده باشد! اما ایشان در یک بلاتکلیفی آشکار از ندیدن مستند حرف می زنند و در کنارش این را می گویند که هدف از ساخت این مستند، تخریب است! آخر برادر عزیز! چطور جرأت می کنی درباره مستندی که ندیده ای و فقط مطالبی درباره اش خوانده ای به صراحت موضع گیری کنی؟! آیا این یک روال در دستگاه شماست که تصمیم گیری پیرامون آثار فرهنگی از طریق مطالعه مطالبی که پیرامون آثار نوشته شده صورت می گیرد؟
 
بلاتکلیفی سوم- شاهد مثال می آورند و سپس شاهد را شهید می کنند
منظر سوم بلاتکلیفی مربوط می شود به زمانی که وزیر ارشاد خود از گفته های رییس جمهور شاهد مثال می آورد و خود خلاف این گفته ها موضع می گیرد. جنتی در پاسخ به این سوال که آقای روحانی در واگذاری ممیزی به مردم تاکید داشته و این برخلاف رویه ای است که در برابر «من روحانی هستم» در پیش گرفته شده می گوید: «آقای روحانی چنین چیزی نگفته اند؛ ایشان گفتند وجدان عمومی بهترین قاضی و داور در خصوص این مساله است که کدام کتاب بیشتر مورد استفاده قرار بگیرد و کدام کتاب در کنج عزلت بماند.»
چطور درباره مستندی که هنوز ندیده اید موضع‌گیری کردید؟

جناب علی جنتی! آیا آنچه شما به عنوان وجدان عمومی در ذهن داری با آنچه از این اصطلاح متداول است تفاوت دارد؟ اینکه وجدان عمومی بهترین قاضی است یعنی چه؟ مگر جز این است که مخاطبان باید این فضا را داشته باشند که شخصا به تماشای آثار نشسته و شخصا در این باره موضع گیری کنند؟ مگر نه اینکه باید فضا را برای ارائه آثار مختلف و سپس انعکاس نظرات مختلف درباره این آثار فراهم کرد؟  
این شخص رییس جمهور بود که در افتتاحیه نمایشگاه کتاب امسال اعلام کرد که عرصه فرهنگ نیازی به گشت ارشاد ندارد و دولت در پی سانسور دولتی نبوده و نقد را متعلق به همه گروه‌ها می‌داند چراکه به اعتقاد ایشان امروز شرایطی به وجود آمده است که همه به‌راحتی بتوانند حرف بزنند و نقد کنند زیرا نقد حق مردم است!

 جالب اینجاست که این سخنان درست روز بعد از بیان شدن توسط رییس جمهور به تیتر یک تمامی رسانه های همسو با دولت تبدیل شدند پس چطور است که وزیر ارشاد سعی در قلب سخنان رییس جمهور و ارائه تعریفی دیگر از آن دارند؟ آیا این معنایی جز بلاتکلیفی فرهنگی دولت دارد؟   
 
ریشه بلاتکلیفی اینجاست
صدالبته که این بلاتکلیفی به همین ماجرا محدود نمی شود و اگر موضع گیری های مقامات فرهنگی دولت یازدهم از همان روزهای آغازین شروع به کار و بعدتر در ماجراهایی مانند «سگهای زرد»، تعطیلی جشنواره «افق نو»، برگزاری کنسرت مختلط بانوان در قزوین و ماجراهای اختتامیه جشنواره فیلم فجر موبه مو رصد شود این بلاتکلیفی را بیش از پیش آشکار می کند. ریشه این بلاتکلیفی کجاست؟ در آنجا که اولا وزارت ارشاد فعلی سیاستگذاری تعریف شده واحدی در قبال اتفاقات فرهنگی ندارد و ثانیا آدمهایی که رده های بالایی این نهاد را به خود اختصاص داده اند-البته به جز یکی دو نفر- تاریخ مصرف گذشته اند و می خواهند با متد دو دهه قبل در دهه نود هم مدیریت کنند!

محمدحسین جعفریان: آقای ظریف! در مرز ایران و ترکمنستان چه خبراست؟

به گزارش مشرق به نقل از قدس، محمد حسین جعفریان در یادداشتی به انتقاد از وزارت خارجه در دفاع از حقوق ایرانیان در ترکمنستان پرداخت و نوشت: خوشحال می‌شوم چون توانسته‌ام به نمایندگی از کسانی بنویسم که صدایشان کمتر شنیده می‌شود و گاه کباب می‌شوم از درد دلهایی که می‌شنوم. از اینکه در این سرزمین چه خبر است؟ از اینکه اگر جای برخی از آنها بودم...
پس از مطلبی که درباره حبس بی دلیل شماری از ایرانیان و بویژه شمار زیادی از رانندگان ترانزیت در ترکمنستان در همین ستون نوشتم، خانمی به من تلفن کرد. صدایش می‌خورد میانسال باشد. اندوه از بند بند صدایش می‌بارید... پیش از همه بارهاتشکر کرد و البته اظهار حیرت وشگفتی که چطور قلمی و روزنامه‌ای پیدا شده و در این باره چیزی منتشر کرده و سپس افزود؛ پنج سال است شوهر مرا با کامیونش به دلایلی واهی در ترکمنستان گرفته‌اند. هیچ خبری از او در تمام این سالها ندارم. به هر مرکز و اداره‌ای می‌روم کسی پاسخ درستی نمی‌دهد. بادو دختر بزرگ واجاره نشینی و ... او می‌گوید و من این سوی خط تلفن خجالت می‌کشم. پنج سال ... چطور ممکن است؟ من نمی‌دانم همسر این خانم چرا آنجا دستگیر و زندانی شده است هر چند خودایشان تأکید داشتند بی هیچ دلیل مشخصی و با اتهاماتی بی‌معنا او را به زندان انداخته‌اند که احتمالاً هم درست می‌گویند. زیرا در مورد دیگر ایرانیان زندانی هم، مشابه همین اتفاقها و اتهامها افتاده... اما چرا تهران باید این همه سال تماشاگر باشد تا ترکمنها شمار زندانیان ایرانی را به صدها تن برسانند؟
اصلاً فرض را بر بدترین حالت می‌گذاریم! گیریم تمام اینها مجرم - که محال ممکن است- مگر نه آنکه مسؤولین دولت پیشین ما دنبال روابط برادرانه در آمریکای لاتین بودندو حالا هم در اروپا و البته در منطقه هم؛ مگرنه آنکه با بسیاری از کشورهایی که کمترین مراوده‌ای با آنها نداریم، پیمان استرداد مجرمان را امضا کرده‌ایم... پس چرا در برنامه فعالیتهای دیپلماتیک دستگاه مربوطه، در تمام این سالها، یافتن راهی برای حل مشکل این زندانیان و خانواده‌های آنها نبوده است؟ مثلاً همین امضای پیمان استرداد متقابل مجرمان تا لااقل برادران ترکمن، خودشان نگیرند و بعد هم ببرند و بدوزند و جماعت را همین طور راهی زندان کنند و خانواده اینها دراین سوی مرز خون گریه کنند و دولتمردان ما بروند در «عشق آباد» کنار همان دولت ودولتمردانی که چنین بلایی برسر اتباعشان آورده و این گونه ایران و ایرانی راتحقیر کرده، عکس یادگاری بگیرند و از روابط برادرانه دو جانبه سخن بگویند...
دست کم تمهیدی می‌اندیشیدند تا اینها به ایران منتقل شوند واگر هم مجرمند، مدت محکومیت خود را در زندانهای ایران بگذرانند. آخر این چه وضعیتی است که برای ما درست کرده‌اند؟ چطور حرف از اقتدار سیاسی و بین المللی کشور و اعتبار گذرنامه ایرانی می‌زنیم و آن وقت چشممان را به روی این همه حق کشی و رفتار زشت کشوری کوچک در همسایگی خود برروی اتباعمان می‌بندیم... این خانواده‌ها باید به کجا پناه ببرند؟ آقای ظریف! وظیفه شما تنها لبخند زدن در مذاکرات هسته‌ای و پیگیری آن پرونده با تمام مشقاتش نیست. وزارت شما وظایف دیگری هم دارد که دست کم در بخش ترکمنستان آن گویا عمل به آن وظایف فراموش شده است. لطفاً کاری بکنید!

شریعتمداری در پاسخ به روحانی؛ رأی مردم «چک سفید امضاء» نیست

به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری در نقد سخنان رئیس جمهور که از منتقدان خود خواست با شناسنامه حرف بزنند نوشت: «نقد حق مردم و همه گروههاست، چه اقلیت و چه اکثریت. اما آنچه پسندیده نیست این است که با پول و بیت‌المال مردم کسی بخواهد دولتی را که منتخب مردم است و با رأی مردم شروع به کار کرده، به جای نقد، تخریب کند و این چیزی است که دولت نمی‌پسندد. بنابراین ما از همه می‌خواهیم با شناسنامه حرف بزنند و بگویند از کجا  و وابسته به کدام جناح هستند. با نام خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران. راه ملت ایران روشن است».
مطلب فوق، بخشی از سخنان آقای روحانی رئیس‌جمهور محترم کشورمان است که روز سه‌شنبه هفته گذشته در مراسم افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ایراد شده بود و طی چند روز اخیر با واکنش‌های مثبت و منفی فراوانی روبرو شده است و از آنجا که موضوع این بخش از سخنان ایشان، «انتقاد و چگونگی آن» است و این، یکی از اصلی‌ترین مسائل مورد بحث و مناقشه این روزها - بخوانید همه روزها - است اشاره به نکاتی درباره آن ضروری به نظر می‌رسد؛
1- تاکید آقای دکتر روحانی بر این نکته که منتقدان «با شناسنامه حرف بزنند» و «با نام خود سخن بگویند، نه با نام ملت» اگر چه سخن عالمانه و قابل قبولی است ولی در مواردی نیز به شدت مورد مناقشه است. با این توضیح که بسیار دیده شده افرادی از یک حزب و گروه سیاسی بی‌آن که به جایگاه و هویت واقعی خود اشاره کنند، نقش خودخوانده! سخنگوی ملت را بر عهده می‌گیرند و به گونه‌ای درباره مسائل جاری کشور اظهارنظر و یا انتقاد می‌کنند که انگار از جانب همه مردم سخن می‌گویند و خواسته و نظر توده‌های ملت را بازتاب می‌دهند!  رئیس‌جمهور محترم حق دارد از این افراد بخواهد «با شناسنامه حرف بزنند» و دیدگاه و نظر حزبی و گروهی خود را به حساب ملت ننویسند.
شواهد موجود اما، به وضوح نشان می‌دهد جناب دکتر روحانی به این فرمول که خود بر آن تأکید ورزیده‌اند، چندان وفادار نبوده‌اند، بلکه
 - با عرض پوزش- عملکرد ایشان در برخی از موارد با فرمول یاد شده تفاوت یکصد و هشتاد درجه‌ای نیز داشته است.
به عنوان مثال، فلان و فلان شخصیت سیاسی  که به جرم آشکار و غیرقابل‌انکار وطن‌فروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 به وضوح  از سوی مردم طرد شده‌اند، بی‌آن که به شناسنامه سیاسی باطل شده خود کمترین اشاره‌ای داشته باشند، زبان ملت را به کام می‌گیرند و به نمایندگی از آنان برای نظام و دولت محترم نسخه می‌پیچند. بدیهی است آقای دکتر روحانی حق دارد از آنان  بخواهد که «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء برای مردم توضیح بدهند و بگویند همان کسانی هستند که با ادعای تقلب در انتخابات 88 جمهوریت نظام را به نفع مثلث آمریکا و اسرائیل و انگلیس زیر سوال کشیده و سپس با شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم، دروغگو بودن خود را به اثبات رسانده بودند. به مردم بگویند که یکی از آنها حداقل دو بار با جرج سوروس، سرمایه‌دار صهیونیست آمریکایی ملاقات پنهان داشته و بعد از این ملاقات‌ها بود که سوروس در مصاحبه با CNN  قول داده بود «جمهوری اسلامی تا یکسال دیگر برچیده خواهد شد»! برای مردم توضیح بدهند چرا در مقابل ادعای نتانیاهو که فتنه‌گران را «سرمایه بزرگ اسرائیل در ایران» نامیده بود
- و البته متأسفانه حق با او بود و راست می‌گفت - مهر سکوت بر لب زده بودند؟! چرا همصدا با دیگر سران فتنه، اهانت‌کنندگان به ساحت مقدس امام حسین علیه‌السلام در عاشورای 88 را مردمان خداجوی! نامیده بودند؟! تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره و لگدمال کرده بودند! شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه»! و «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» سر داده بودند! و...
باید به جناب آقای دکتر روحانی عرض کرد؛ این واقعیات که قابل انکار نیست! هست؟! و آیا همین آقایان که تاکنون اصرار داشتند آراء جنابعالی را به حمایت اصلاح‌طلبان و کارگزاران از شما نسبت دهند، امروزه زبان به انتقاد از دولت محترم نگشوده‌اند؟! انتظار از ریاست‌ محترم جمهوری آن بوده و هست که با تکیه بر فرمول یاد شده، از آنان بخواهند «بدون شناسنامه حرف نزنند» و ابتداء شناسنامه خود را روی دست بگیرند - البته اگر جرأت داشته باشند که ندارند - و سپس اظهارنظر کنند!
2- رئیس‌جمهور محترم بعد از تاکید بر این نکته که «منتقدان با شناسنامه حرف بزنند» منظور خود از شناسنامه را اینگونه توضیح می‌دهند که منتقدان «بگویند از کجا و وابسته به کدام جناح هستند»؟! که باید از ایشان پرسید؛
 الف: آیا منظور حضرتعالی از «شناسنامه»، شناسنامه حزبی منتقدان است؟ اگر چنین باشد- که ظاهرا اینگونه به نظر می‌رسد - پرسش بعدی آن است که آیا از نگاه و نظر جناب دکتر روحانی، فقط کسانی حق انتقاد دارند که عضو یکی از احزاب و یا گروههای سیاسی موجود باشند و آنانی که عضو هیچ حزب و گروهی نیستند - یعنی توده‌های عظیم مردم - حق انتقاد از دولت را ندارند! این برداشت ضمن آن که بی‌احترامی به مردم و نادیده گرفتن حق آنان برای انتقاد است، با مبانی تعریف شده جمهوری اسلامی ایران نیز سازگاری ندارد، چرا که نظام برپایه و محور مردم‌سالاری استوار است و نه حزب و گروه سالاری.
ب: ممکن است رئیس‌جمهور محترم بر این باور باشند که فقط گروهها و احزابی که در انتخابات ریاست‌جمهوری نامزدهای دیگری داشته‌اند، نسبت به مواردی از مواضع و عملکرد دولت ایشان انتقاد دارند که دراین‌باره باید گفت؛ اگرچه بعید نیست برخی از انتقادها از همین زاویه و برخاسته از نگاه حزبی و گروهی باشد ولی نمی‌توان و نباید انکار کرد تمامی انتقادها از این دست نبوده و نیست، و مردم وقتی نشانه‌هایی از فاصله‌دار بودن مواضع و عملکرد دولت محترم با آموزه‌های اسلامی و انقلابی را مشاهده می‌کنند، انتقاد از این دست مواضع زاویه‌دار را با نگاهی دلسوزانه و به منظور اصلاح آن، وظیفه دینی و ملی خود می‌دانند. گفتنی است این روزها بسیاری از گروه‌ها و احزابی که نام خود را در فهرست حامیان دولت ثبت و اعلام کرده‌اند نیز نسبت به شماری از مواضع و عملکرد دولت بیشترین انتقادها را دارند. انتقاداتی که برخی از آنها از نوع باج‌خواهی و سهم‌طلبی است و اتفاقا جا دارد آقای دکتر روحانی مطابق فرمول یاد شده از آنان - اصلاح‌طلبان و کارگزاران - بخواهد که شناسنامه خود را ارائه کنند و مثلا توضیح بدهند در حالی که به اعتراف خودشان در مجموع فقط 13درصد رأی داشته‌اند و به همین علت هر دو گروه نامزدهای رسمی خود را مجبور به استعفاء کرده بودند، اکنون با کدام جایگاه و پایگاه، از دولت به خاطر نادیده گرفتن خواسته‌های حزبی و گروهی خود انتقاد می‌کنند؟!
3- آقای دکتر روحانی یک شخصیت دانش‌آموخته دینی است و حقوقدان نیز هست. بنابراین به خوبی می‌دانند که برای ارزیابی انتقاد، فرمول علمی تعریف شده‌ای وجود دارد و آن، اولا؛ توجه به موضوع مورد انتقاد و ثانیا؛ میزان انطباق آن با آموزه‌هایی است که عدول از آنها  مورد انتقاد قرار گرفته است. در این فرمول؛ شخص انتقادکننده جایگاه و تأثیر چندانی ندارد. در کلام خدا آمده است؛
«فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون أحسنه... ای پیامبر(ص)! به آن عده از بندگان من بشارت ده که سخنان - گوناگون- را می‌شنوند و از بهترین آنها پیروی می‌کنند» (17 و 18 زمر) به بیان دیگر، وقتی از یک موضع یا عملکرد انتقاد می‌شود، انتقاد‌کننده میان آنچه اتفاق افتاده است با آنچه باید باشد - یعنی آموزه‌های تعریف شده و پذیرفته شده - فاصله می‌بیند، بنابراین با مقایسه میان این دو گزاره - آنچه هست و آنچه باید باشد - می‌توان انتقاد را «به‌جا» یا «نا به‌جا» دانست بی‌آن که نیازی به کنکاش در انگیزه انتقاد‌کننده باشد.
4- رئیس‌جمهور محترم کشورمان در سخنان یاد شده و پیش از آن نیز در فرصت‌های دیگر به انتخاب خویش از سوی مردم تکیه کرده و با استناد به آن، انتقادها را بی‌اساس و در مخالفت با اکثریت مردمی دانسته‌اند که به ایشان رأی داده‌اند.
درباره این بخش از سخنان رئیس‌جمهور محترم که هر از چند گاه نیز تکرار می‌شود باید گفت تردیدی نیست که اکثریت مردم  به ایشان رأی داده و جناب روحانی را از بقیه نامزدها برای تصدی ریاست‌جمهوری اسلامی ایران شایسته‌تر دانسته‌اند و آقای دکتر روحانی نیز در اولین کنفرانس خبری و سپس در موارد متعدد دیگر تاکید ورزیده‌اند که رئیس‌جمهور همه ملت ایران هستند، چه آنها که به ایشان رأی داده‌اند و چه آنهایی که نظر دیگری داشته‌اند. اما بدیهی است که رأی مردم «چک سفید امضاء»! نیست و نمی‌توان با استناد به آن، همه مواضع و عملکردهای دولت محترم را برخاسته از خواست و نظر کسانی دانست که در انتخابات یازدهم به رئیس‌جمهور محترم رأی داده‌اند، بلکه دوام اعتبار رأی مردم در همخوانی مواضع و عملکرد دولت  محترم با آموزه‌ها و معیارهایی است که در قانون اساسی و سایر قوانین نظام تعریف شده و رئیس‌جمهور محترم در جریان انتخابات بر پایبندی خویش به این موازین تاکید ورزیده‌اند.

5- و بالاخره و با عرض پوزش باید گفت؛ اظهارات روز سه‌شنبه آقای دکترروحانی در مراسم افتتاح نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بی‌آن که بخواهند و یا در پی آن بوده باشند، به گونه‌ای بوده است - و یا اینگونه تلقی می‌شود - که انگار هیچکس حق ندارد بدون کوپن از مواضع و عملکرد دولت محترم انتقاد کند! و این در حالی است که همه دلسوزان و دلدادگان انقلاب اسلامی خواستار موفقیت دولت هستند چرا که موفقیت دولت را موفقیت خود و نظام می‌دانند از این روی انتقاد آنان نه فقط نباید برای رئیس‌جمهور محترم دغدغه‌آور باشد بلکه می‌تواند همراهی با ایشان در ارائه خدمت بهتر تلقی شود.

منبع: مشرق نیوز