حضور

Presence

حضور

Presence

دنیا محل عبور خداجویان است.. پس زیباست...

قسمت دوم موضوع قبلی رو هم گذاشتم. بس که اصرار کردید!!. 

مصادیق زیبایی در نگاه قرآن و روایات

گل، قرآن

 زیبایی های معنوی

 

اشاره در آموزه های دینی ، روح ، نفخه ذات الهی بوده و خود را وابسته به او می داند و با هر موجودی که نشانی از او داشته باشد انس و آرامش می گیرد. بهترین نشان ، صفت جمال الهی است که ان الله جمیل.

در منظر معارف اسلامی علاوه بر این که جهان ، تجلی زیبایی خداوند است بلکه مصادیقی بارز از زیبایی در صورت ماده و معنی معرفی شده است تا این که روح خدا و زیباآشنا نه تنها احساس غربت نکند و راه وصول به اصل خود را فراموش نکند، بلکه در عالم کدر و خشن ماده احساس لطافت و آرامش کند. در این مقاله ضمن معرفی گونه هایی از مصادیق زیبایی از منظر آیات و روایات ، به رابطه زیبایی مادی (محسوس) و غیرمادی (معنوی) به صورت گذرا پرداخته شده است تا هم توجه معارف اسلامی به زیبایی روشن شود و هم الگویی برای زیباطلبان عرصه هنر باشد تا با الهام گرفتن از آنها به خلق آثار هنری با دیدی توحیدی بپردازند و از ابتذال رهایی یابند.

 

 زیباییهای معنوی

لذت از زیبایی معنوی برای انسانهای صاحب کمال که از درک عقلانی و ایمانی بیشتری برخوردارند، قابل وصف نیست و انسانهای در راه مانده از درک آنها عاجزند. در ذیل به نمونه هایی از آنها اشاره می شود.

  

1- صبر و استقامت 

قرآن می فرماید: شکیبایی نما، شکیبایی زیبا. علامه جعفری بیان می کند: چه بزرگ و زیباست آن روح که در برابر حوادث و انگیزه های بی اساس و غیرمنطقی خود را نمی بازد و تلخی صبر و بردباری قیافه او را که مانند پرده ای روی روحش کشیده است ، در هم و برهم نکند و تبسم با عظمت او را مبدل به گرفتگی عبوسانه ننماید. تبسم در هنگام شکیبایی و گشادگی روانی در مقابل عوامل و انگیزه های کوبنده ، همان زیبایی معقول است که هیچ تماشاگری را هر اندازه هم که تماشایش طولانی بوده باشد، سیر نمی کند. تحمل و بردباری در راه هدفهای والای زندگی و در برابر ناگواری ها و ناملایمات ، هیچ گونه نمود نقاشی و ترسیمی و مناظر طبیعی ندارد؛ ولی از زیبایی ای برخوردار است که هر گونه زیبایی را معنا و محتوا می بخشد.

زیبایی های معنوی و معقول به دلیل سنخیت و نزدیکی با روح انسان ، از عالی ترین درجات پر جاذبه زیبایی مورد تاکید و تشویق دین است و در قرآن به آن توجه خاصی بمراتب بیشتر از زیبایی مادی شده است.

2- زیبایی عقل

امام حسن عسکری (ع) فرمود: زیبایی صورت جمال ظاهری است و زیبایی عقل جمال باطنی.

هیچ جمالی زیباتر از عقل نیست.

فهم و بینش کامل از موهبتهای زیبای الهی است که موجب سعادت و خیر و وصول به حقیقت و جذب زیبایی ها می شود. عقل اولین نعمتی است که خداوند خلق کرد. خداوند عقل را خلق کرد و آن اولین مخلوق است و در همین حدیث ، امام برای عقل 75لشکر (خصلت) شمارش کرده که هر کدام به تنهایی یک زیبایی معنوی است و در حدیثی دیگر امام صادق (ع) فرمود: خداوند عقل را زینت خلقش قرار داد.  

 

 

3- زیبایی علم در نگاه زیباشناسی ، دین یکی از مظاهر و نمود زیبایی علم است.

امام علی (ع) می فرماید: دانش ، زیور و زیبایی انسان است.

شاهکاری های شگفت انگیز رفتاری و صنعتی و هنرآفرینی ها از برکت وجود علم است.

علم ، حیاتبخش است.

علم ، لباس زیبایی است که بر اندام انسان کشیده می شود و اعمال او را زیبا می گرداند و انتخابی زیباگرانه دارد.

 

4- نیت زیبا

نیت زیبا حاکی از دید مثبت و زیباگرایانه به جهان اطراف انسان است.

امام علی (ع) می فرماید: نیت خوب ، زیبایی سیرت هاست.

 

5- زیبایی عفو و اغماض

خداوند می فرماید: با عفو و بخشش که زیباست ، از لغزشهای مردم در گذر.

جدایی های هدایت گونه از منحرفان و تبهکاران و صحنه ها و مکانهایی که با روح الهی انسان سازگاری ندارد، جلوه ای از زیبایی های استقلال و اصالت روح زیباطلب انسان است و با این هجرت و جدایی خود، به دنبال اصلاح و ایجاد تغییر در طرف مقابل و کشانیدن او به زیبایی هاست قرآن می فرماید: "به آنچه می گویند ، بردبار باش و از آنان دوری گزین ؛ دوری و جدایی زیبا." علامه جعفری می گوید: روح چنین شخصی از نوعی زیبایی عالی برخوردار است که خود بیش از همه از آن زیبایی لذت می برد. این آرمان معقول نشان دهنده آن کمال زیباست که با وجود آمدن یک عامل نفرت و انزجار، روح خود را مبدل به خزان نمی کند که هم طراوت و سرسبزی و شاخسارهای روح خود را از بین ببرد و هم روح آن کس را که از او جدا شده است.

خداوند می فرماید: با عفو و بخشش که زیباست ، از لغزشهای مردم در گذر.

توجه و لذت بردن از جمال مطلق ، هدف و نهایت عشق ورزی است. شاید برای همه انسانها بدون مقدمه و واسطه ، رسیدن به این هدف ممکن نباشد؛ ولی می شود از مقدمات و مراتب نازل زیبایی شروع کرد و با استمداد از حس کمال طلبی ، به مراتب عالی زیبایی یعنی کمال مطلق رسید. بوعلی سینا رابطه این دو را بدین صورت بیان کرده است : خداوند جمال دایم و نهایی است و در طبیعت ، زیبایی ای نهفته است که موجب رغبت و محبت به خداوند می شود. بنابراین جمال مادی وسیله عروج است ، نه هدف.   

  

سیر و سلوک جمالی مراحلی دارد که باید پله پله طی شود و یکی از اصول مکتب جمال این است که زیبایی های مادی و زمینی و مجازی نه تنها سزاوار عشق ورزی نیستند، بلکه اگر کسی از این پل ها عبور نکند، به مقصد حقیقی نخواهد رسید؛ یعنی زیبایی مراتبی دارد. عده ای در زیبایی های مقدمی و محدود و ناقص توقف می کنند و عده ای دیگر از اینها گذر کرده و به هدفهای عالی زیبایی های معنوی می رسند و به جایی می رسند که چهره و جمال الهی را مشاهده می کنند. در قرآن شریف ، عشق ورزی به زیبایی های دنیوی ، به عنوان وسیله به رسمیت شناخته شده و تایید گردیده است. این عشق های محسوس و مادی در نهایت به عشق معنوی و به مرحله عشق الهی صعود می کند. از منظر قرآن تمام زیبایی هایی که در نمایشگاه طبیعت موجود است و زیبایی هایی که محصول فکر و ذوق انسان است ، اگر فاسد نباشد ، مثل زیبایی های معنوی به خداوند نسبت داده شده و به یک نقطه ختم می شود. تمام این جلوه های زیبایی در اطراف یک مرکز و اصل می چرخد. یوسف و زلیخا هر دو طالب جمالند ؛ اما یوسف طالب جمال عقلی است و زلیخا خواستار جمال حسی.

زلیخا در آغاز راه فقط همان جمال صوری را می بیند و یوسف در پایان راه در حسن صورت قبول می نگرد. کلام و قلمی را که در جستجو و تشنه زیبایی است ، با کلام امامی که زینت بخش عابدان است ، به پایان می رسانم : خدایا! انسانهای مشتاق را از نظر به دیدار زیبایت محجوب و پوشیده مفرما

 

تبیان: گروه دین و اندیشه

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد